شیطنت عشق

ساخت وبلاگ

خلاصه ادامه مطلب

خلاصه:یه دختر توی یه محله پایین

یه دختر جیب بر که توی یه محله خلاف بزرگ شده

یه روز پلیسا میریزن تو خونشون و مجبور میشه...

شیطنت عشق...
ما را در سایت شیطنت عشق دنبال می کنید

برچسب : خلاصه رمان شیطنت عشق,خلاصه ی رمان شیطنت عشق,خلاصه رمان شيطنت عشق, نویسنده : 7nargesp79c بازدید : 150 تاريخ : پنجشنبه 20 آبان 1395 ساعت: 8:00

قسمت اول در ادامه مطلباه این چقد لفتش میدهمن:اقا داوود بیا پایین خودم میرم وصلش میکنم داوود:چشم اقا داوود از تیر چراغ برق اومد پایین زود خودم رفتم بالا یکم برقاشو دستکاری کردم روشن شد من:آ آ تموم شدو رفت همایون:ایول ابجی حالا زود بپر پایین من:میخوای از دستم خلاص بشی بپرم پایین بمیرم همایون:هیچت نمیشه دست تارزانو از پشت بستی من:حرف نباشه رفتم پایین از تیر امشب عروسی یکی از مستجرای اینجا بود اقا کاوه با گیلدا خانم ،اقای کیانی صاحب اینجا بزور اجازه داد اینجا عروسی بگیرن گناه دارن بنده خداها یه خونه متوسط که چهارتا اتاق توشه یه حیاط که وسطش یه حوض با ماهی گلی کنار حوض یه نیمکت که مستجرا دور هم روش میشینن کنار نیمکتم یه درخته از خودم بگم من اسمم مانی 21 سالمه کامپیوتر خوندم بااینکه نداشتمش ولی درسم توش عالی بود فقط تونستم فوق دیپلم بگیرم اقا بزرگ دیگه اجازه نداد بخونم یعنی پول نبود که بخونم یه صورت گرد دارم چشام درشت و کشیده سبز مایل به ابی یه بینی خدادادی عملی که باریک کوچولو هست و یه لبای کشیدو باریک هیکلمم 65 کیلوم قدمم 167 یکم جوجه هستمتیپم همیشه پسرونه هست مثل پسرا بزرگ شدم با ننه(ما شیطنت عشق...
ما را در سایت شیطنت عشق دنبال می کنید

برچسب : قسمت اول رمان شیطنت عشق, نویسنده : 7nargesp79c بازدید : 171 تاريخ : پنجشنبه 20 آبان 1395 ساعت: 8:00